صفحه اصلی

دانلود کتاب ماشین عروس

📁 ... pdf (رمان،شعر،داستان) ⭐ امتیاز: 4.8 📅 بروزرسانی: جدید
باکس دانلود محصول

جهت دریافت فایل کامل، روی دکمه زیر کلیک کنید

مشاهده و دانلود فایل اصلی
ℹ️ برای مشاهده محصول و توضیحات به ادامه مطلب بروید.

توضیحات تکمیلی

دانلود کتاب ماشین عروسرمان ماشین عروس داستان عاشقانه‌ای به قلم زهرا رحمانی است. در بخشی از کتاب رمان ماشین عروس می‌خوانیم: عماد می خواست حرف بزنه که دستم بلند کردم . مجبور شد سکوت کنه . – ولی این رو بدون که توی این دنیا تا پول نداشته باشی حتی کسی باهات دوست ساده هم نمیشه . دیگه چه برسه باهات ازدواج کنه . هیچی نگفتم یه جورایی داشت حقیقت می گفت که دلش می خواهد با کسی که هیچی نداره ازدواج کنه . من باید چشم و گوشم بیشتر باز می کردم . – زنگ زدم بگم خیلی حواست به آدم های اطرافت باشه . گوشی رو خاموش کردم روی داشبورد انداختم . عصبی دست توی موهام کشیدم . با صدای گرفته گفتم : ” عماد بیا برگردیم . دیگه نمی خوام واسه یه ثانیه هم شده اینجا بمونم ” . اونم سر تکون داد . همون راهی که اومدیم دور زدیم سنت عسلویه برگشتیم . تا رسیدن به اونجا من چشم هام بستم تا اتفاقات تلخ این دو ماه رو فراموش کنم . ولی هرچه بیشتر فکر می کردم بیشتر به حماقت خودم خندم می گرفت . – می دونم بیداری . میگم اگه اون آقا راست گفته باشه چیکار کنیم . دوباره باید برگردیم سرکار اولی . دوباره توی خیابون ها دنبال کار بگردیم . شونه ای بالا انداختم گفتم : ” نمی دونم . ولی گفت ممکنه این کارو نکنه ” . دیگه چیزی نگفتیم . وقتی رسیدیم آقای مجد بهمون زنگ زد به ساختمون اداری رفتیم . روی صندلی نشستیم که با لبخند نگاهی به ما دوتا کرد و شروع به حرف زدن کرد : ” همین دیشب آقای فرهادی به من زنگ زد که درسته خودش شما رو معرفی کرده ولی آدم های خوبی نیستید ” . من و عماد نگاهی به هم انداختیم که ادامه داد : من ولی آدم های خودم رو خوب می شناسم . توی این مدتی که اینجا کار کردید متوجه شدم که چه پسرهای خوب و سر به راهی هستید . سرم بالا گرفتم . بهش نگاه کردم که سرش تکون داد گفت :

برچسب‌ها: #کتاب ماشین عروس
فایل 59884
دانلود