کتاب دیو و دلبر
توضیحات تکمیلی
کتاب دیو و دلبرکتاب دیو و دلبر با سه حکایت تقریباً مشابه از نویسندگانی چون: داینا مالوک، لوگان مارشال و ادریک وردینبورگ که توسط اسماعیل پورکاظم ترجمه و تدوین گردیده و منضم به تصاویر مربوطه شده است میتواند اهمیت رعایت به قول و قرارها را برای کودکان و نوجوانان فارسی زبان بازگو نماید. در برشی از داستان ” دیو و دلبر ” آمده : ” دلبر ” پس از اینکه صبح روز بعد از خواب برخاست با تعجب خودش را در مقابل خانه کوچک پدرش دید . او زنگ درب خانه را به صدا درآورد و لحظه ای پس از آن یکی از خدمتکاران قبلی پدرش درب خانه را گشود و با دیدن ” دلبر ” فریادی از شادی برکشید . مرد تاجر با شنیدن فریاد بانوی خدمتکار به جلو درب منزل آمد و با مشاهده دختر کوچکترش به سمت وی دوید . او را در آغوش گرفت و بارها بوسید . سرانجام ” دلبر ” خاطر نشان کرد که او هیچ لباسی برای پوشیدن به همراه نیاورده است . اما خدمتکار پدرش به اطلاع وی رساند که در یکی از اتاق ها صندوقچه ای ناشناس را یافته که مملو از انواع لباس های مزین به طلا ، الماس و مروارید می باشند . ” دلبر ” به فکر فرو رفت و از دیو برای چنین محبتی تشکر نمود . او سپس یکی از لباس ها را که بسیار ساده و مناسب تر بود از داخل صندوقچه برداشت و به تن کرد . ” دلبر ” سپس از خدمتکار پدرش خواست تا مابقی لباس ها را در گوشه ای بگذارد تا آن ها را به خواهرانش ببخشد . اما پس از چند لحظه مجددا از وی خواست تا صندوقچه را از جلوی دید همگان بردارد . زیرا پدر ” دلبر” به او گفت که شاید دیو تمامی این لباس ها را فقط برای ” دلبر ” تهیه و ارسال داشته است و راضی به بخشیدن آن ها به سایرین نباشد …