صفحه اصلی

کتاب کارآگاه کنجوکو ۳

📁 🔺... پژوهش ها و محتوای مجازی ⭐ امتیاز: 4.8 📅 بروزرسانی: جدید
باکس دانلود محصول

جهت دریافت فایل کامل، روی دکمه زیر کلیک کنید

مشاهده و دانلود فایل اصلی
ℹ️ برای مشاهده محصول و توضیحات به ادامه مطلب بروید.

توضیحات تکمیلی

کتاب کارآگاه کنجوکو ۳جلد سوم کارآگاه کنجوکو تقدیم کودکان و نوجوانان این مرز و بوم می گردد . از متن کتاب : تا شهاب خودشس را با هزار عجله به باغ ارم رساند خبری از سفینه ی فضایی ها نبود . عینک کارآگاهی خاله را روی چشمش گذاشت و همه جا را نگاه کرد . سفینه ی فضایی بالای حوض بزرگ فواره ای نمایان شد . با اسکوترش دور حوض آبی رنگ چرخید . چشم از سفینه برنداشت . فقط توانست سفینه را ببیند . با خودش گفت : دیگر راه برگشتی نیست . خاله جان مهربانم من اینجا هستم ! سفینه قیژژژ ویژژژی زد و بالای سر باغ ارم شروع به گشتن کرد . روی بلندترین سروناز ، کاج ها ، درختان نارنج و انار ، گل های رز ، برکه ی ماهی های رنگی ، بنه گاه و … شهاب هم از روی زمین دنبالشان چرخید . تا این که سفینه همان بالا ایستاد . شهاب درست پایین سفینه ایستاد . جعبه و تفنگ چسبیش را از کوله پشتی اش درآورد . به سختی آب دهانش را قورت داد . تفنگش را به طرف آن ها گرفت . با صدای لرزان گفت : اول خاله جانم را بدهید بعد جعبه را می دهم . ناگهان از زیر سفینه ی فضایی صورتی رنگ ، حباب خیلی بزرگی بیرون آمد که خاله مان توی آن بود . باد حباب را برد . شهاب با آخرین سرعت به دنبال حباب رفت . سفینه از بالا به شهاب نزدیک شد . شاخک های فرتی تا بالای سر شهاب کش آمد . جعبه را از دست شهاب قاپید . و در یک چشم برهم زدن غیب شد . حباب به شاخه ی تیز گل یخ برخورد کرد . تق …ترکید … خاله صحیح و سالم روی چمن های نرم افتاد. شهاب و خاله با خوشحالی یکدیگر را بغل کردند .

فایل 60137
دانلود