صفحه اصلی

PDF نسخه کامل رمان غیاث در 2452 صفحه به قلم رایکا ژانر عاشقانه

📁 ... pdf (رمان،شعر،داستان) ⭐ امتیاز: 4.8 📅 بروزرسانی: جدید
باکس دانلود محصول

جهت دریافت فایل کامل، روی دکمه زیر کلیک کنید

مشاهده و دانلود فایل اصلی
ℹ️ برای مشاهده محصول و توضیحات به ادامه مطلب بروید.

توضیحات تکمیلی

PDF نسخه کامل رمان غیاث در 2452 صفحه به قلم رایکا ژانر عاشقانهپی دی اف رمان غیاث به قلم رایکا مناسب گوشی و تبلت و لب تاب و... در 2452 صفحه در انر عاشقانه دانلود آسان رمان با لینک مستقیم دانلود فایل PDF – آخرین ویرایش سازگار با همه گوشی ها و سیستم های کامپیوتری خلاصه من غیاثم! غیاثِ ساعی! بوکسور زیر زمینی ۳۰ ساله‌ای که یه شب از سر گیجی با یه دختر کوچولوی.............! منی که از جنس مونث فراریم واسه آزار دادن اون دختر بچه دست به هر کاری میزنم ولی حواسم نیست که دل و ایمونم بند اون دوتا چشم مشکی رنگش شده! اینو زمانی می‌فهمم که دختر کوچولویی که با دستای خودم بزرگش کردم .................................... قسمتی از رمان غیاث : سرش را روی شانه ام قرار داد و چند بار پشت سر هم نفس عمیق کشید و سپس گفت: چرا می‌خواستی فرار کنی. حرفی برای گفتن نداشتم. حتی در آن لحظه نمی‌دانستم دلیلم برای فرار کردن چیست و تنها فرار را بر قرار ترجیح دادم. سکوتم را که دید سرش را از روی شانه ام جلوتر کشید و به نیم رخم خیره شد: چرا خواستی فرار کنی اونم درست وقتی که چند دقیقه پیشش تو انگشتت حلقه فرو کرده بودم. سرم را به سمتش چرخاندم و سعی کردم به فاصله کمی که میانمان بود اهمیتی ندهم و با صداقت گفتم: نمی‌دونم تو… تو با من خیلی فرق داری غیاث تو این نوزده سال زندگیم اولین باره که ادمی با اخلاق و رفتار تو رو میبینم. خیره به چشم‌ هایم آهسته گفت: که متاسفانه همین ادم با این رفتار و اخلاق بدش شده شوهرت. نمی‌دانم چرا اما رفتار و اخلاقش را با تمام عجیب بودنش دوست داشتم. حتی با اینکه همین چند دقیقه‌ی پیش از خشم نگاهش ترسیده بودم. غياث نه جنتلمنانه رفتار می‌کرد و نه حرف زدن عامیانه اش درست بود. حتى مثل خیلی از مردها و پسرهای دور و برم حرف های عاشقانه هم نمی‌زد اما… اما مردانه پای اشتباه کودکانه من ایستاده بود! خودش را مقصر جلوه داده بود تا من من دیوانه را از اتهام رها كند! سرم را به دو طرف تکان دادم و …

فایل 63644
دانلود