دانلود رمان لئیم و لعبت pdf از مهدخت مرادی
توضیحات تکمیلی
دانلود رمان لئیم و لعبت pdf از مهدخت مرادیدانلود رمان لئیم و لعبت pdf از مهدخت مرادی با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر ژانر رمان: عاشقانه خلاصه رمان لئیم و لعبت میعاد هخامنش جوانی خوشهیبت و باخدا که در کودکی پدرو مادرش را از دست داده و گودرز خان عمویش او را زیر پرو بال گرفته، با تمام دشمنی هایی که رشید، پسر عمویش با او دارد و دست و پا میزند که سهمالرث میعاد را بالا بکشد، باز هم میعاد خانه ی عمو را ترک نمیکند… از شانزده سالگی طلافروشی عمویش را رها میکند و به عشق دختر حاج فتحالله در حجره ی فرش فروشی او مشغول میشود… سال ها میگذرد و او اسم و رسمی بین بازاریان دست و پا میکند، همانطور که او و نام اش بزرگ شده عشق پنهانِ در قلب اش هم روز به روز رشد میکند، روزی رشید پسر عموی خوش سرو زبان اش از ارومیه به تهران میاید و دست تقدیر او را با عشقِ میعاد رو به رو میکند، و دقیقا همینجا آغاز ماجراست… قسمتی از رمان قابلمه ی خورشت قیمه رو زیر چادر گلدارم کشیدم و با دست آزادم موهایی که از جلوی سرم بیرون زده بودند رو زیر روسری ام هل دادم. باز راه ام به بازار افتاده بود و با قدم های بلندم و کمی با سرعت، به سمت حجره ی فرش فروشی حاج بابا قدم برمیداشتم. سعی میکردم محجوب به حیا باشم و سر به زیر، بلکم با کسی چشم تو چشم نشم و حرفی پشت سرم سر از زیر خاک غیب و افترا بیرون بکشه و آبروم و به بازی بگیره… شلوغی بازار سرسام آورد بود، شنیدن صدای چک اش به قابلمه های مسی بی نوا، دست فروشی که سعی داشت قاپ مشتریای بقیه رو بدزده و میوه فروشی که حنجره اش در حد مرگ صدا میداد! هرج و مرج بود و شلوغی بی پایانِ نفس گیر… به حجره که رسیدم نگاهم به سمت تابلوی شعر حافظ رفت و مثل همیشه یکبار زیر لب زمزمه اش کردم. “بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد..