صفحه اصلی

PDF نسخه کامل رمان ستاره بختم سیاه بود از نرگس واثق در ژانر عاشقانه

📁 ... pdf (رمان،شعر،داستان) ⭐ امتیاز: 4.8 📅 بروزرسانی: جدید
باکس دانلود محصول

جهت دریافت فایل کامل، روی دکمه زیر کلیک کنید

مشاهده و دانلود فایل اصلی
ℹ️ برای مشاهده محصول و توضیحات به ادامه مطلب بروید.

توضیحات تکمیلی

PDF نسخه کامل رمان ستاره بختم سیاه بود از نرگس واثق در ژانر عاشقانهPDF نسخه کامل رمان ستاره‌ بختم سیاه بود ژانر عاشقانه نویسنده نرگس واثق کیفیت فایل عالی تعداد صفحه235 قابل اجرا و دانلود فایل PDF بر روی انواع گوشی ها ،تبلت ،سیستم کامپیوتری خودت می‌گویی قلم زن، بخت را قلم می‌زند نصیب آدم‌ها را قسمت رقم می‌زند خودت می‌گویی که عشق را خدا نصیب می‌کند دل‌های بیگانه را با هم قریب می‌کند.و.... قسمتی از رمان مریم که فهمید دوستی او با حمید او را بلند پرواز کرده، گفت: اگه بابات بفهمه می‌دونی چی میشه؟ ماندگار بی حوصله چشم در کاسه چرخاند و گفت: قصد ما ازدواج! در جوابش مریم حق به جانب گفت: خب بره خواستگاریت نه این که اینطور با آبروی هر دو تون بازی کنه. عکس العمل تند ماندگار حرف مریم را شکار کرد. – شما خیلی ذهنت و درگیر نکن حمید چند وقت دیگه میاد خواستگاریم. با اتمام حرفش از جا بلند شد و از اتاق بیرون زد. حمیدی که روی حیاط بود را با اشاره چشم سمت باغ خواست و خودش زودتر از او رفت. چندی بعد حمید هم به باغ آمد و رو به ماندگار مشوش پرسید: چیزی شده؟ بدون مقدمه‌ای، بدون حرف اضافه‌ای یک راست گفت: حمید تو که میای خواستگاریم نه؟ حمید با تعجب چشم گرد کرد و گفت: البته که میام این چه حرفیه؟ مشوش گفت: دلم یجوریه! دست حمید روی شانه‌های ظریف ماندگار نشست و گفت: دلت یجوری نباشه عزیز من، همین که پات برسه روستا مادرم و می‌فرستم. دل ماندگار با این حرف‌های حمید تسلی شد و دیگری چیزی در این باره نگفتند. همان روز ماندگار به روستا رفت ولی قبل رفتنش به مادرش خبر داد که اگه قرار شد بیان خواستگار بهش احوال بده. تا رسید روستا شروع به پاک کاری کرد و با ذوق تمام ماجرا را برای هانیه و محبوبه تعریف کرد. تمام خانه را بیرون کرد و پرده‌ها را شست، همه جا را خاک گیری کرد. همه چیز برای آمدن خواستگارها آماده بود. تا اینکه هانیه رفت و به احمدآغا تمام حرف را باز گو کرد.

فایل 65521
دانلود