صفحه اصلی

خلاصه کتاب خاطرات دختری جوان

📁 ... pdf (رمان،شعر،داستان) ⭐ امتیاز: 4.8 📅 بروزرسانی: جدید
باکس دانلود محصول

جهت دریافت فایل کامل، روی دکمه زیر کلیک کنید

مشاهده و دانلود فایل اصلی
ℹ️ برای مشاهده محصول و توضیحات به ادامه مطلب بروید.

توضیحات تکمیلی

خلاصه کتاب خاطرات دختری جوانبخشی از کتاب خاطرات دختری جوان: «امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم، به نظرم همه چیز متفاوت می‌آمد. هنوز هم نمی‌توانم باور کنم که ما اینجا هستیم، در اتاقک مخفی پشت قفسه‌های متحرک. وقتی به پنجره نگاه می‌کنم، تنها چیزی که می‌بینم آسمان خاکستری آمستردام است و گاهی صدای ناقوس کلیسای وستر را می‌شنوم. دیروز، مادر و پدر ساعت‌ها درباره اینکه چطور باید در سکوت زندگی کنیم صحبت می‌کردند. پتر و خانواده فان دان هم که طبقه بالا زندگی می‌کنند، باید مثل سایه حرکت کنند. هر صدایی، حتی صدای یک سرفه کوچک، می‌تواند توجه همسایه‌ها را جلب کند و این یعنی پایان همه چیز. گاهی که شب‌ها در رختخوابم دراز می‌کشم، به روزهایی فکر می‌کنم که آزادانه در خیابان‌ها قدم می‌زدم و به مدرسه می‌رفتم. آن روزها چقدر دور به نظر می‌رسند. دیروز اتفاق عجیبی افتاد که هنوز هم نمی‌توانم از فکرش بیرون بیایم. داشتم از پله‌های مخفی بالا می‌رفتم که صدای پایی از طبقه پایین شنیدم. قلبم ایستاد و نفسم بند آمد. می‌دانستم که در این ساعت از روز، آقای کوگلر و میپ نباید در دفتر باشند. برای چند دقیقه که مثل چند ساعت به نظر می‌رسید، همانجا خشکم زده بود. صدای قدم‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد و من حتی جرات نفس کشیدن نداشتم. بعد صدای آشنای خنده میپ را شنیدم و فهمیدم که برای آوردن غذای اضافی برگشته است. نمی‌دانم چطور می‌توانم به این زندگی عادت کنم. هر صدایی، هر حرکتی، می‌تواند به معنای پایان زندگی ما باشد. با این حال، هر روز که زنده می‌مانیم، امید بیشتری پیدا می‌کنم که این جنگ لعنتی بالاخره تمام خواهد شد.»

فایل 73084
دانلود