در محضر استاد - جلد 2
توضیحات
در محضر استاد - جلد 2پیشگفتار بدون تردید اولیاء خدا به خاطر انسی که با خدا دارند، صاحب الهامات و مکاشفات و مشاهدات اند. خدای تعالی در قرآن مجید می فرماید: «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ اَنْ یکلِّمَهُ اللّهُ اِلاّ وَحْیا اَوْ مِنْ وَّراءِ حِجابٍ اَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِاِذْنِهِ ما یشاءُ اِنَّهُ عَلِی حَکیمٌ» یعنی: خدای تعالی با هیچ بشری سخن نمی گوید مگر از طریق وحی یا از پس پرده و یا بوسیله ی فرستادن رسولی که با اجازه ی پروردگار از هر چه بخواهد به آن رسول وحی می شود، زیرا خدای تعالی برتر و حکیم است. بنابراین ممکن است خدای تعالی به اولیائش از مردم معمولی وحی کند، (چنانکه به مادر حضرت موسی وحی کرد و ما می دانیم که او پیامبر نبود) یا از طریق مکاشفه که همان الهامات است با او سخن بگوید که معنی «مِنْ وَّراءِ حِجابٍ» (از پس پرده) همین است. پس اگر استاد در این کتاب سخنانش را بیشتر از طریق مکاشفه بیان می کند و ما از آیات و روایات مؤیداتی برای سخنان او نقل می کنیم، توانسته ایم بهترین و محکمترین مطالب واقعی را به خوانندگان محترم ارائه دهیم. زیرا هر چیزی که بر اساس دو پایه ی مستقل استوار باشد، اگر در هر یک از آن دو پایه کوچکترین ضعفی بوجود آید، دیگری جبران سستی آن را خواهد کرد. ضمنا مکاشفه به دو نوع تصوّر شده است. یکی کشف حقایق علمی که غالبا از الهامات و حکمت الهی سرچشمه گرفته که این نوع از مکاشفه را «مکاشفه ی علمی» و «مکاشفه ی حالی» می نامند. و دیگری مکاشفه و دیدن مناظر طبیعی و اشخاص، در عالم خلسه و یا بین خواب و بیداری، که این نوع مکاشفه را «مکاشفه ی عینی» می نامند. در اینجا لازم می دانم به نکته ای که در مکاشفه ی علمی برای خودم کشف گردید و مربوط به بسیاری از مطالب این کتاب است در این مقدّمه برای خوانندگان محترم نقل کنم تا شاید بخشی از حقایق این کتاب که با هاضمه های ضعیف سازگاری ندارد تا حدّی قابل هضم و غیرقابل انکار باشد. در یکی از شبهای عزیز و پر برکت مطالبی از فلسفه که در ایام جوانی خوانده بودم، قبل از خواب و پس از عبادت مختصری در فکرم رژه می رفت و بعضی از آنها را با آیات محکم قرآن و روایات معتبر اسلامی مقایسه می کردم و منافات زیادی بین آنها و اینها می دیدم. حالت مکاشفه ای به من دست داد. در آن مکاشفه متوجّه شدم که «فلسفه» مجموعه ی مطالبی است در شناخت حقایق اشیاء متّکی به افکار بشری و به قول اهل لغت و یا اهل فنّ «علم به حقایق اشیاء به اندازه ی توانائی بشر است». ولی «حکمت» مجموعه ی مطالبی است در شناخت حقایق اشیاء متّکی به وحی یا الهام و مکاشفه که از جانب رسولان الهی و اولیاء خدا به اندازه ای که بشر در تمام دوران زندگی به آن نیازمند است، می باشد.